از خدا خواستم غرور مرا بگیرد وخدا گفت نه او فرمود ^باز گرفتن
غرور کارمن نیست بلکه تویی که باید آن را ترک کنی از خدا خواستم
کودکان معلول را شفا بخشد وخدا گفت نه او فرمود^روح کامل است
وجسم زود گذر از خدا خواستم به من شکیبایی عطا کند وخدا گفت نه
او فرمود^شکیبایی دستاورد رنج است وبه کسی عطا نمیشود آنرا باید
بدست آورد از خدا خواستم به من سعادت بخشد وخدا گفت نه او فرمود^
تبرک میکنم اما کسب سعادت کار شماست از خدا خواستم روح مرا تعالی
بخشد وخدا گفت نه او فرمود^خود باید متعالی شوی اما تو را یاری میدهم
تا به ثمر بنشینی از خدا خواستم مرا کمک کند تا دیگران را به همان اندازه
که او مرا دوست دارد دوست بدارم خدا فرمود^ هان ؟بالاخره قضیه را دریافتی
از او نیرو خواستم مشکلات را سر راهم گذاشت تا قوی تر شوم از او حکمت
خواستم مسائل بسیاری به من داد تا آن را حل کنم از او شهامت خواستم
خطر را در مقابلم قرار داد تا از آن بجهم از او عشق خواستم انسانهای درد مند
را سر راهم قرار داد تا به آنها کمک کنم از او کمک خواستم به من فرصت داد
هیچ یک از خواسته هایی که داشتم دریافت نکردم اما به آنچه نیاز داشتم رسیدم
ودعای من مستجاب شده بود
:: برچسبها:
سخنان بزرگان,